کد مطلب:326769 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:252

یادداشت ناشر
رب یسر و تمم بالخیر

كتاب حاضر تاریخی است درباره ی سید علی محمد باب و ادعاهای وی و اقدامات او از شروع دعوت تا پایان زندگی و چگونگی ایجاد فرقه ی بابی كه بعدها خود به صورت فرقه های بهائی و ازلی در آمد.

آغاز ادعای باب در قرن نوزدهم میلادی روی داد و آشنایان به تاریخ می دانند كه قرن نوزدهم اوج كوششهای استعماری دولت بریتانیاست برای تسلط بر سراسر شبه قاره هند و توسعه ی نفوذ در آسیای مركزی و جنوب شرقی و در همین دوره است كه می بینیم در جوامع اسلامی دعوتها و قیامهای متعدد روی می دهد و فرقه های مختلف به وجود می آید مانند فرقه ی قادیانی در هندوستان و قیام طرفداران متمهدی در سودان و طغیان آقا خان محلاتی در كرمان و دعوت سید علی محمد باب در شیراز و بعدها دعوت میرزا حسینعلی ملقب به بهاء الله در بغداد.

انگلیسیها از سال 1599 به قصد تحصیل سود فراوان پا به شبه قاره ی هند نهادند و شركتی بنام كمپانی هند شرقی تشكیل دادند و با حمایت ملكه ی انگلیس الیزابت شروع به تجارت با هند نمودند. اما به تدریج با دروغ و دغلی و رشوه دادن و فاسد ساختن رجال دربار هند و امرای محلی به تدریج بر قسمت عظیمی از هند دست یافتند و به زور سر نیزه ثروت مردم هند را بر كشتیها بار كردند و به انگلستان بردند.

هند برای انگلیسیان مرغی بود كه تخم طلائی گذاشت و می بایست این مرغ را به خوبی محافظت كنند و برای حفظ آن لازم دیدند كه هر گونه خطری را كه ممكن است روزی از طرفی متوجه هند شود مرتفع نمایند و هر مقاومتی را كه از جانب مردم هند دیدند در هم كوبند. اما یك عامل مهم مقاومت دین اسلام بود و یك كانون خطر ایران. پس از نظر دولت استعماری انگلیس لازم بود كه هم اسلام و هم ایران تضعیف گردد.
دولت استعماری انگلستان به خوبی می دانست كه اسلام در هندوستان از موقعیت نیرومندی برخوردار است و وجود چندین میلیون مسلمان در هند خود پایگاه مقاومتی در برابر استعمار انگلستان است، خاصه آن كه مسلمین در سراسر جهان به حكم آن كه با یكدیگر برادرند از یكدیگر حمایت می كنند و مسلمین سراسر جهان در حدود هشتصد میلیون نفرند كه اگر به سلاح وحدت مجهز باشند و به هدایت قرآن متكی، هیچ نیرویی در جهان یارای مقابله با آنان ندارد. چنین بود كه كشور ایران را در جنگهای طولانی با روسیه درگیر ساختند به نحوی كه ایران بكلی تضعیف شد و در جامعه ی اسلامی با ایجاد فرقه سازی و نفاق افكنی دو دستگی و بلكه چند دستگی ایجاد نمودند تا نه ایران بتواند به كمك برادران مسلمان هندی شتابد، نه جامعه ی اسلامی بتواند از مسلمان ایران و هند حمایت كند. این رمز موفقیت استعمار در قرن نوزدهم بود.

اما امروز یك قرن بلكه بیشتر بر آن خیمه شب بازیها و فرقه سازیها گذشته و شرق خواب آلود بیدار شده و دیگر بدان ترفندها و افسانه ها به خواب نمی رود. همچنان كه می بینیم دیگر این دكانهای بی متاع بكلی بی مشتری شده و داستان باب و بها جزئی از تاریخ بلكه اساطیر اولین گردیده و ملت ایران به حقایق پی برده و از جبت و طاغوت گریزان گشته و دست رد بر سینه ی دین سازان و فرقه گرایان زده است. به نحوی كه امروز كه این كتاب منتشر می شود و تنها برای بازگو كردن وقایعی است كه صد و سی چهل سال پیش در ایران روی داده و امروز از آن جز در صفحات تاریخ اثری نمانده است.

یك نكته ی دیگر نیز قابل ذكر است و آن وجود دو قصیده در متن كتاب است در مدح ناصرالدین شاه و نجات او از سوء قصد بابیه: ما اعتقادی به سلاطین هرگز نداشته ایم تا چه رسد به مداحان ایشان كه در بازی با كلمات حق را ناحق و ناحق را حق كرده اند و از كسانی به نام پادشاه و سلطان مدح كرده اند كه از دستشان دستها بر خداست. اما چون اعتضاد السلطنه در كتاب آورده ما نیز باحیاء نقل كردیم هر چند كه خود نمی پسندیم.

در پایان از همه ی كسانی كه ما را در انتشار این كتاب یاری كرده اند خصوصا از برادران عزیزی كه در وزارت ارشاد صمیمانه و بی ریا ما را راهنمائی نموده و محققانه به نقد مطالب و دقایق كتاب پرداخته اند تشكر می كنیم و طول عمر و توفیق فراوان در انجام این گونه خدمات فرهنگی برای آنان آرزو می نمائیم.